وَإِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ ۖ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ ۚ وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا و هنگامی که در دریا ناراحتی به شما برسد، جز او، تمام کسانی را که (برای حل مشکلات خود) میخوانید، فراموش میکنید؛ اما هنگامی که شما را به خشکی نجات دهد، روی میگردانید؛ و انسان، بسیار ناسپاس است! آره. این منم. و بارها هم توی کشتی به خدا پناه اوردم و وقتی هم به ساحل رسیدم، یادم رفت.
چه اتفاقی در عالم باید رخ بده، تا حال من خوب شه؟ تا حساس نباشم رو خیلی چیزا؟ چه اتفاقی باید بیوفته تا قلب من آروم شه؟ تا با واقعیت کنار بیام؟ چطور ممکنه یه روزی بیاد که بعضی چیزا رو بشنوم و باهاشون راحت کنار بیام؟ خدایا، چرا اذیتم میکنی؟ از من چی میخوای؟ از من چی میخوای بسازی؟
درباره این سایت